سکوتم...
سکوتم را به باران هدیه کردم
تمام زندگی را گریه کردم
نبودی درفراغ شانه هایت
به هرخاکی رسیدم تکیه کردم

به وبم خوش اومدی عزیزم
سکوتم را به باران هدیه کردم
تمام زندگی را گریه کردم
نبودی درفراغ شانه هایت
به هرخاکی رسیدم تکیه کردم

تو دنیایی که جای آرزوهاست


دیگر نخواهم گفت :
آدم ها یا به عشقشان می رسند یا نمی رسند
می دانی چه می گویم ؟
خواهم گفت : آدم ها به لیاقتشان می رسند و این برای تو بهتر است
چون به لیاقتت رسیدی!
من نیز به لیاقتم خواهم رسید.
متــــــــاسفم نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست....…
نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ....
متاسفم که چرا مزه ی عشق را از دستـــــــــِ تــــــو چشیــــدم....!!
تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و بجاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد زول بزنی و بجای این که لبریزه کینه و نفرت شی حس کنی که هنوزم دوسش داری

ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد
عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد
حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول
رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد . . .

خاک عرفات را , آب زمزم را , کوه حرا را , جرات ابراهیم را ,
طاقت اسماعیل را , وصال معشوق را صاحب کعبه نصیبت کند
عیدتان مبارک عزیزان.
عید قربان یعنی فدا کردن
همه* عزیزها*دراستانه
*عزیزترین*وگذشتن ازهمه
وابستگی هابه عشق* مهربونترین*

کل دنیا هم بگویند دوستم دارند ... فایده ندارد !!!
اما ...
دوستت دارم های " تو "
چه غوغایی می کند ...
روحم را تازه می کند !!!

مهم نیست فردا چی میشه…
مهم اینه که امروز دوستت دارم




به من ميگفت :
آنقدر دوست دارم که اگر بگويي بمير مي ميرم . . .
باورم نمي شد . . .
فقط براي يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . !
سالهاست که در تنهايي پژمرده ام کاش امتحانش نمي کردم

چه خوش خیال بودم که همیشه فکر میکردم
در قلب تو محکومم به حبس ابد…
به یکباره جا خوردم وقتی زندانبان بر سرم فریاد زد:
هی…. تو… آزادی…
و صدای گام های “غریبه ای”که به سلول من می
آمد…!


ازاین ورو اونور شنیدم داماد میشی گلم
مبارک باشه ولی اتیش گرفت این دلم
خیال میکردم بامنی عشق منی مال منی
فکر نمیکردم یه روزی راحت ازم دل بکنی
باور نمیکردم راستی راستی بخواهی تنهام بزاری
اخه یه عمر همش بهم میگفتی دوسم داری
گفته بودی عاشقمی به پای عشقم میشینی
